انواع جناحهاي كشور و مرزبندي و طرز عملكرد آنان

در علوم سياسي توافق عمومي و دقيقي در مورد اصطلاحات «جناح» و «جناح‎بندي» وجود ندارد. با اين حال اصطلاح جناح‎بندي در سه مفهوم استفاده شده است: 
1. به مفهوم گروه‎بندي داخل يك حزب سياسي. 
2. به مفهوم گروه‎بندي در جنگ داخلي. 
3. به مفهوم رقابت در داخل يك نظام حكومتي. 
منظور ما از جناح‎بندي گزينة سوم مي‎باشد. در ادبيات سياسي موجود در ايران از اصطلاح جناح‎بندي به معاني مختلفي تعبير شده است، در برخي محافل از آن به معناي تفرقه، اختلاف، مصلحت‎انديشي، فشار داخلي و... تعبير مي‎شود اما برخي ديگر از آن به معناي آزادي، كثرت، مسالمت، پايداري، پختگي و پيچيدگي نظام استفاده مي‎كنند. ولي در هر صورت بايد گفت كه در كشور ما جناحها يا حزب‎هاي مختلفي وجود دارند كه ذيلاً از آنها نام خواهيم برد. 
ابتدا لازم است دو مفهوم متداول در مباحث سياسي امروز كشورمان را تعريف نمائيم. يكي جناح راست و ديگري جناح چپ كه البته لازم به يادآوري است كه اين دو مفهوم به معناي واقعي آن در عرصه سياسي امروز كشورمان وجود ندارند ولي در هر صورت به تعريف و تبيين آن دو خط فكري مي‎پردازيم: 
الف) جناح راست: گفته مي‎شود كه اصطلاح چپ و راست براي گروه هاي سياسي به مجمع ملي فرانسه كه پس از انقلاب كبير فرانسه تشكيل شده بود مربوط مي‎شود. به طور كل مفهوم راست را مي‎توان به نوعي ارتجاع و مخالفت با هرگونه تغيير يا نوگرايي و يا به عبارتي اصرار به محافظه‎كاري دانست، برخي از ويژگي‎هاي گروه هاي راست يا جناح راست عبارتند از: 
1. تأكيد بر اقتصاد مبتني بر بازار آزاد. سرمايه‎داري، جريان آزاد سرمايه و توليد و رونق اقتصادي. 
2. تأييد بر لزوم وجود نهادهاي سنتي قدرت جامعه، مثل رهبري مذهبي، انتقال قدرت به صورت موروثي و... 
3. تشويق ملي‎گرايي «ناسيوناليسم» و تهييج احساسات ميهن پرستانه و رجحان فرهنگ ملي و بومي بر فرهنگ بيگانه. 
ب) جناح چپ: مفهوم چپ به گروه هايي اطلاق مي‎شود كه خواستار اصلاح در دستگاه حاكم و حفظ روحية انقلابي در جامعه همچنين ترقي‎خواهي، برابري خواهي، دموكراسي، آزادي و حقوق بشر مي‎باشند. برخي ديدگاه هاي آنها از اين قرارند: 
1. طرفداري ازرفع اختلاف طبقاتي، جلوگيري از انباشت سرمايه از دست طبقة خاصي و خواهان دخالت كامل دولت بر تمام فعاليتهاي اقتصادي. 
2. طرفداري از تغييرات كلي و سريع اجتماعي و اقتصادي در جهت ايجاد برابري اجتماعي و اقتصادي افراد جامعه. 
3. گرايش به سنت شكني و روحية انقلابي در تمام طول تاريخ، مخالفت با محافظه‎كاري، ارتجاع، انحصارطلبي و اعتقاد به مردم‎سالاري با تعريف اين دو مفهوم و بر اساس نظرات و آراي برخي از انديشمندان سياسي، جناح‎هاي سياسي موجود در كشور را مي‎توان به دو جناح عمده چپ و راست و هر يك از جناح‎ها را به سه زير گروه ديگر يعني: سنّتي، ميانه‎رو و مدرن تقسيم نمود. در اينجا لازم به ذكر است كه زيرمجموعه‎هاي منتسب به جناح چپ و راست را نمي‎شود به طور دقيق مورد تأييد قرار داد و اين انتساب ها بر اساس خط فكري اين زير مجموعه‎هاست كه بر اساس آن تعريفي كه در غرب از چپ و راست مي‎شود مطابقت مي‎نمايد و الا بايد اذعان كرد چپ و راست موجود در غرب به آن صورت قابل تطابق با جناح هاي داخلي كشور ما نيست. در هر حال به طور اجمالي اين جناح‎بندي‎هاي موجود در جامعه حاضر ما به شرح ذيل مي باشد: 
الف) جناح راست؛ زير مجموعه‎هايي كه منتسب به اين جناحند: 


1. راست سنتي «ارزشگرا»: جامعة روحانيت مبارز، جمعيت مؤتلفه، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، جامعة اسلامي مهندسين، انصار حزب الله، جامعة زينب. 


2. راست ميانه‎رو: حزب اعتدال و توسعه، حزب چكاد آزاد انديشان، حزب تمدن اسلامي. 


3. راست مدرن: در اين گرايش مي‎توان از كارگزاران سازندگي به عنوان مهمترين نماد آن نام برد. 


ب) جناح چپ: زيرمجموعه‎هايي كه منتسب به اين جناحند: 
1. چپ سنتي «ارزشگرا»: مجمع روحانيون مبارز، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، حزب اسلامي كار. 


2. چپ ميانه‎رو: حزب همبستگي ايران اسلامي. 


3. چپ مدرن «اصلاح‎طلب»: جبهة مشاركت ايران اسلامي، دفتر تحكيم وحدت. 


البته تعداد زير مجموعه‎هاي جناح‎هاي چپ و راست متعدد است ولي عمدة گروهها همين‎هايي است كه ذكر آن گذشت در اين ميان عده‎اي هم به عنوان گروههاي مستقل وارد ميدان شده‎اند كه گروه خدمتگزاران مستقل ايران اسلامي به سرپرستي محسن رضايي يكي از آنهاست، چه بسا كه ذكر اين گروهها درقالب جناح چپ و راست؛ مورد انكار گروههاي فوق‎الذكر قرار بگيرد، اما ما اين تقسيم‎بندي را به خاطر نزديك بودن ديدگاههاي آنان با آنچه در غرب به عنوان چپ و راست مطرح است، بيان نموديم. 
پيش از انتخابات دوره هفتم مجلس شوراي اسلامي جناح ها و گروههاي سياسي مختلف در قالب اصولگرايان و اصلاح طلبان صف بندي جديدي را شكل دادند، اصولگرايان مجموعه گروه ها و احزاب سياسي با گرايش راست را در بر مي گرفت و اصلاح طلبان مجموعه گروههاي چپ را شامل مي شد. انتخاب اين اساس نيز بيانگر شاخصه تفكرات اين گروه ها ست البته مقام معظم رهبري با چنين نام گذاري و تقسيم بندي مخالفت نموده، فرمودند: بنده دعواي اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم، من اين تقسيم بندي را غلط مي دانم. نقطه مقابل اصولگرا اصلاح طلب نيست، نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نيست. نقطه مقابل اصولگرا، آدم بي اصول و لاابالي است، آدمي كه به هيچ اصلي معتقد نيست؛ آدم هرهري مذهب است، يك روز منافع او يا فضاي عمومي ايجاب مي كند كه به شدت ضد سرمايه گذاري و سرمايه داري حركت كند، يك روز هم منافع اش يا فضا ايجاب مي كند كه طرفدار سرسخت سرمايه داري شود، حتي به شكل وابسته و نابابش؛ نقطه مقابل اصلاح طلبي، افساد است، بنده معتقد به اصولگراي اصلاح طلب هستم، اصول متين و متقني كه از مباني معرفتي اسلام بر خاسته، با اصلاح روش ها به صورت روز به روز و نو به نو. 
آنچه مسلم است اين است كه وجود اختلاف آراء افكار و سليقه ها در يك جامعه، امري كاملا طبيعي و پذيرفته شده است كه اين اختلاف مي تواند زمينه رشد و تعالي كشور را فراهم نمايد، اما اگر اين اختلاف ها اصولي و زير بنايي شد به تضعيف نظام منجر خواهد شد، مرحوم امام فرمودند «البته دوتفكر هست و بايد هم باشد. هم رأي هست، بايد هم باشد سليقه هاي مختلف بايد باشد، لكن سليقه هاي مختلف اسباب اين نمي شود كه انسان با هم خوب نباشد... اختلاف سليقه، اختلاف رأي، اينها بايد باشد، لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته بشويم دشمن هم بايد دو دسته باشيم، در عين حالي كه اختلاف دارم دوست هم باشيم.
از اين رو براي جلوگيري از اينكه اختلاف ميان احزاب و گروه هاي سياسي به اختلافات زير بنايي و اصولي نيانجامد در قانون اساسي براي فعاليتهاي احزاب و گروه هاي سياسي پنج شرط اساسي بيان شده است؛ بر اساس قانون اساسي «احزاب، جمعيت ها، انجمن هاي سياسي و صنعتي و انجمن هاي اسلامي يا اقليت هاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اين كه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكنند» بديهي است با رعايت و پايبندي احزاب و گروه هاي سياسي به اين شرايط اختلاف ها هرگز اختلافات زير بنايي و اصولي نخواهند بود و در حد اختلاف روش و سليقه باقي خواهند ماند. در حقيقت پايبندي و عدم پايبندي به اين شرايط مرز ميان خودي و غير خودي را كه مقام معظم رهبري بيان فرمود را مشخص مي نمايد بديهي است وجود شرايط براي فعاليت احزاب و گروه هاي سياسي اختصاص به جمهوري اسلامي نداشته و در تمامي كشورها بسته به نوع نگرش و ايدئولوژي حاكم بر آن كشور براي فعاليت احزاب و گروه هاي سياسي شرايط خاصي در نظر گرفته مي شود. مقام معظم رهبري فرمودند: مگر در دنياي دمكراسي اجازه مي دهند كه كساني كه با اصول و مباني يك نظام مخالفند بيايند داخل حاكميت آن نظام شوند؟ هيچ جاي دنيا چنين اجازه اي نمي دهند البته معلوم است كه ما هم اجازه نمي دهيم كساني كه قانون اساسي را كه اصل نظام جمهوري اسلامي قبول ندارند اينها بيايند و در نظام جمهوري اسلامي فعاليت كنند»

منبع: راسخون ( http://rasekhoon.net/faq/show/485893/ )


دسته بندی : ، ، ،
  • نویسنده : علی نظری
  • بازدید : 1710بار
  • انتشار : سه شنبه 20 بهمن 1394 - 20:52